سنگی نشسته بود ساکت و آرام

توضیحات

کتاب تصویری «سنگی نشسته بود ساکت و آرام» از آن دست کتاب‌های تصویری معرکه‌ای است که می‌توان بارها و بارها آن را با کودکان مطالعه کرد. در این کتاب، کودک با تکه‌سنگی مواجه است که بدون هیچ حرکتی در جای خود قرار دارد. کتاب با این جمله شروع می‌شود: «سنگی نشسته بود ساکت و آرام، همراه گل‌ولای و آب و علف.» اما خب، این دلیل نمی‌شود که این سنگ از جنب‌وجوش دنیای اطرافش بی‌خبر باشد و جالب آنکه این سنگ هر بار به شکلی متفاوت خود را حس می‌کند. او در روشنایی روز، قرار گرفتن در سایه و تاریکی را حس می‌کند و از سوی دیگر، در تاریکی شب، وقتی که جغدی آن حوالی است، نور ماه را بر خود دارد. وقتی تخم پرنده‌ای بر آن می‌افتد پر از های‌وهوی است و وقتی ماری بر آن چنبره زده، آرام و ساکت. آیا شما چنین سنگی را دیده‌اید؟

کتاب تصویری «سنگی نشسته بود ساکت و آرام» ماجرایی درباه‌ی خوب دیدن، شنیدن و لمس کردن است. قهرمان اصلی این کتاب که سنگی در کنار برکه است، ناظر تمام اتفاقاتی است که در جهان پیرامونش می‌گذرد. در حقیقت، سنگ هربار در مواجهه با یکی از موجودات یا پدیده‌های دنیای اطرافش، وجه تازه‌ای از خود را نمایان می‌کند. این سنگ در مقایسه با بدن نرم حلزون زبر است و در مقابل تیغ‌های خارپشت نرم. برای همین سنگ هربار معنایی تازه را درک می‌کند.