• خصوصیات
  • توضیحات
  • نظرات کاربران

مشخصات

  • گروه سنی: بزرگسال
  • نوع جلد: شومیز
  • قطع: پالتویی
  • زبان نوشتار: فارسی
  • نوع چاپ: سیاه و سفید
  • نوع کاغذ: تحریر
  • رده بندی کتاب: رمان و داستان کوتاه

تکمیلی

  • مجموعه داستان: مصطفی مستور
  • شابک: 9786002291165

توضیحات

یک روز فروغ پرسید: «کی ازدواج می کنیم؟» گفتم: «اگر ازدواج کردیم دیگر به جای تو، باید به قبض های آب، برق، تلفن، قسط های عقب افتادۀ بانک، تعمیر کولر آبی، بخاری، آبگرمکن، اجاره نامه و اجاره نامه و اجاره نامه و شغل دوم و سوم و دویدن دنبال یک لقمۀ نان از کلۀ سحر تا بوق سگ و گرسنگی و جیب های خالی و خستگی و کسالت و تکرار و تکرار و تکرار و مرگ فکر کنم! و تو به جای عشق، باید دنبال آشپزی، خیاطی، جارو، شستن، خرید و میهمانی و نق و نوق بچه و ماشین لباسشوئی و جارو برقی و اتو و فریزر و فریزر و فریزر باشی! هر دومان یخ می زنیم! بیشتر از حالا پیش همیم اما کمتر از حالا همدیگر را می بینیم! نمی توانیم ببینیم! فرصت حرف زدن با هم را نداریم! در سیالۀ زندگی دست و پا می زنیم، غرق می شویم و جز دلسوزی برای یکدیگر کاری از دست مان ساخته نیست، عشق از یادمان می رود و گرسنگی جایش را می گیرد و حرف معلم ادبیات‌مان یعنی تو درست از آب در می آید. و من نمی خواستم حرف تو درست از آب دربیاید.

بخشی از داستان کوتاه عشق روی پیاده‌رو

Hola

اونباما
×
سلام، چطور می تونم کمکتون کنم.