مافیای بمب افکن
- گروه سنی:بزرگسال
- قطع:رقعی
- واحد:عدد
مافیای بمبافکن داستان تقابل دو اندیشه است که کرتیس لهمی و هیوود هنسل آینۀ تمامنمای آناند. یکی معتقد به راهانداختن جنگی تمامعیار، حتی با هدفگرفتن مواضع غیرنظامی برای ازکارانداختن ماشین جنگی دشمن در سریعترین زمان ممکن و دیگری معتقد به اجتناب از بمباران مناطق مسکونی و غیرنظامی و با تفکر هدفقراردادن مواضع حیاتی دشمن مثل مراکز صنعتی و کارخانههای تولید مواد اولیۀ سلاح.
گلدول برای نگارش این کتاب به ژاپن سفر میکند تا موزۀ جنگ را ببیند. با تاریخدانها و کسانی که اطلاعاتی از آن دوران دارند، مصاحبه میکند. نقلقولهایی از کتابها میآورد و همهچیز را با اسناد و شواهد بیان میکند تا جای هیچ شکی نماند. شاید یکی دیگر از نقاط قوت کتاب، تلاش نویسنده برای پرهیز از بیان عقیدۀ خود و واگذاری نتیجه به خواننده باشد. او فقط روایت میکند و مانند کسی که دنبال کشف معماست، سرنخها را پیدا میکند و به دست مخاطب میدهد. ناگفته نماند که در انتهای کتاب نویسنده آرشیو عکسی گرد آورده که خواننده را به حالوهوای آن روزهای جنگ جهانی دوم نزدیکتر میکند.
این کتاب از دو بخش اصلی و 9 فصل به ترتیب زیر تشکیل شده است:
بخش اول: رؤیا
فصل یکم: آقای نوردن از وقتگذراندنی در کارگاهش لذت میبرد
فصل دوم: نمیگذاریم سنت جلوی پیشرفت را بگیرد
فصل سوم: احساس همدردی انسانی نداشت
فصل چهارم: راستینترین پیرو راستین!
فصل پنجم: ژنرال هنسل بهتزده بود
بخش دوم: وسوسه
فصل ششم: این خودکشی است، پسرها! خودکشی!
فصل هفتم: اگر بر من سجده کنی، صاحب همۀ آنها میشوی
فصل هشتم: همهجا خاکستر شده؛ اینجا و اینجا و اینجا
فصل نهم: تخریب بیامان
نتیجهگیری: ناگهان، ایر هاوس نابود میشود. پوووف!